نوشته شده توسط : HOJJAT

 

الله نام

 

خدای یگانه در نزد مسلمانان است. در ریشه‌یابی واژه آن، تشکیل شده از دو بخش ال (الف و لام تعریف) + اله (ایزد یا معبود)می‌دانند. در فارسی امروزی خدا را معادل الله در نظر می‌گیرند. در دوران پیش از اسلام نیز تازیان به الله باور داشتند. اما راه رسیدن و نزدیکی به او را پرستش بت‌ها می‌دانستند. از این رو به آنان مشرک می‌گویند یعنی برای الله شریک قائل‌اند.

واژه «الله» به شکل مکتوب در رسم‌الخط عربی از احترام ویژه‌ای نزد مسلمانان برخوردار است و بسیاری از ایشان دست زدن به این واژه را بدون وضو جایز نمی‌شمارند. از این رو بسیاری از مسلمانان هنگام نوشتن به جای این کلمه «ا...» می‌نویسند. مثلاً «آیت‌ا...» به جای «آیت‌الله». این رسم در میان یهودیان نیز برای نوشتن واژه‌هایی که به خدا باز میگردند رایج است. غیر از مسلمانان، برخی اعراب مسیحی نیز خدای خود را الله می‌نامند، نامهای خدا در کتاب مقدس مسیحیان یهوه و الوهیم است.

نام ها و صفات الله

مسلمانان الله را آفریننده همه چیز می‌دانند. صفات الله کلاًً به دو دسته نام‌های جلال و جمال تقسیم می‌شود:

نام‌های جمال: الرحمان، الرحیم، الغفور، التواب، الستار و...

نام‌های جلال: المتکبر، القهار، المنتقم، العزیر و...

در روایات و احادیث اسلامی آمده‌است که میان نام‌های پروردگار نامی هست ویژه که آن را «اسم اعظم» می‌نامند.

و همچنین در بیان صفات خداوند در سوره توحید آمده‌است:

«الله ذاتی یگانه‌است. بی نیاز است. نه از کسی زاده شده و نه کسی از او زاده می‌شود و هیچ چیز همتای او نیست.»

در زیر برخی از معروف ترین نام ها و صفات خداوند که در روایات اسلامی به آنها اشاره شده است آمده است. در برخی دعا ها مانند دعای جوشن کبیر تا حدود هزار نام و صفت الهی مذکور میباشد.شاید بتوان بعضی آیات قران کریم را بیانگر اعتقاد مسلمانان پیرامون نام های خداوند دانست به عنوان نمونه میتوان به آیه 180سوره اعراف اشاره نمود که میفرماید:((و نام های نیکو از آن خداوند است،پس او را بدان نامها بخوانید...))و یا آیه 8 سوره طه که میفرماید:(( خدایی که جز او معبودی نیست(و)نامهای نیکو به او اختصاص دارد))




:: موضوعات مرتبط: مقاله , ,
:: بازدید از این مطلب : 283
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : دو شنبه 22 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : HOJJAT

 

مقدمه

نماز، عبادتى بزرگ

شناخت معبود و آفريدگار، محبّت او را در دل ايجاد مى‏كند و اين محبّت، انسان را به پرستش و عبادت و اظهار  وچكى و تواضع در برابر عظمت او وا مى‏دارد. نماز، جلوه‏اى از بندگى انسان در پيشگاه خدا و مظهر عبوديّت و عبادت است. آنكه «بنده» آفريدگار است و اين بندگى را احساس مى‏كند و مى‏داند و باور دارد، در برابر او، مطيع است و در پيشگاهش سر بر خاك مى‏نهد و به سجده مى‏افتد و با وى راز مى‏گويد و نياز مى‏طلبد و آن خالق يگانه را كه سر رشته دارِ اوست، به عظمت و پاكى مى‏ستايد.

 

چرا عبادت؟

فلسفه آفرينش انسان، بندگى و عبادت و عبوديّت است. اين صريح كلام الهى در قرآن كريم است كه مى‏فرمايد: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» جن و انس را، جز براى پرستش و بندگى خود نيافريدم. اين حكمت و هدف والا، سرلوحه همه رسولان الهى نيز بوده است. در قرآن مى‏خوانيم: «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِى كُلِّ اُمَّةٍ رَسُولاً اَنِ اعْبُدُوا اللّهَ وَاجْتَنِبُوا الطّاغُوت» در هرامّتى پيامبرى برانگيختم كه (به مردم بگويند:) بنده خدا باشيد و از طاغوت بپرهيزيد. ناگفته نماند كه اين بندگى كردن، سودى به خدا نمى‏رساند بلكه مايه عزّت و سعادت خود  نسان است وگرنه خداوند بى نياز مطلق است: من نكردم خلق تا سودى كنم بلكه تا بر بندگان جودى كنم اگر معلّم به شاگردانش مى‏گويد: درس بخوانيد، نفع اين درس خواندن به خود آنان بر مى‏گردد و براى معلّم سودى ندارد.

 

 



:: موضوعات مرتبط: مقاله , ,
:: بازدید از این مطلب : 261
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : دو شنبه 22 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : HOJJAT

 

زندگی نامه حضرت محمد (ص)

مطابق آنچه ميان مورخين مسلم است نسب رسول خدا(ص)تا«عدنان»كه بيست و يكمين جد آن حضرت بوده اين گونه است:

محمد بن عبد الله بن عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصى بن كلاب بن مرة بن كعب بن لوى بن غالب بن فهر بن مالك بن نضر بن كنانة بن خزيمة بن مدركة بن الياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان.

و پس از عدنان تا حضرت اسماعيل(ع)و همچنين پس از ابراهيم(ع)تا حضرت آدم در عدد اجداد آن حضرت و نامهاى ايشان در بسيارى از موارد ميان اهل تاريخ اختلاف است و از رسول خدا (ص)نيز روايت شده كه فرمود:

«اذا بلغ نسبى الى عدنان فامسكوا»

[چون نسب من به عدنان رسيد خوددارى كنيد(و از او بالاتر نرويد.)]

خاندانى كه رسول خدا(ص)در ميان آنها به دنيا آمد.از بهترين خاندانهاى عرب و شريفترين آنها بود و بزرگترين منصبها و سيادتها در آنها وجود داشت.زيرا منصب سقايت و اطعام حاجيان كه بزرگترين افتخار و بهترين منصبها بود از راه ارث به خاندان بنى هاشم و عبد المطلب جد آن بزرگوار رسيده بود.

عدنان

پدران آن حضرت تا به عدنانـكه نام برديمـهمگى از بزرگان زمان خويش و بيشتر آنها از فرمانروايان مكه و حجاز بودند و از نظر معنوى و ايمان نيز چنانكه مورد اتفاق علماى اماميه رضوان الله عليهم مى‏باشدـهمگان موحد و خدا پرست بوده و از عدنان تا حضرت آدم(ع)نيز اين گونه بوده‏اند گذشته از اينكه بسيارى از آنان چون حضرت اسماعيل و ابراهيم و نوح(ع)از پيغمبران بزرگوار الهى و بلكه برخى آنان از انبياى اولوالعزم مى‏باشند.

سر سلسله اين دودمان شريف يعنى عدنان از مردان بزرگ زمان خويش و از فصحا و دلاوران بوده و در برخى از تواريخ آمده كه روزى در بيابان شام هشتاد سوار او را تعقيب كرده و بدو حمله بردند و او يك تنه با ايشان جنگ كرد تا آنكه اسبش از پاى درآمد و كشته شد،و پياده با آنان جنگيد تا وقتى كه خداوند او را از شر آنان نجات بخشيد.



:: موضوعات مرتبط: مقاله , ,
:: بازدید از این مطلب : 250
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : دو شنبه 22 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : HOJJAT

مقدمه

 

تعليم و تعلم از شئون الهي است و خداوند، اين محبت را به پيامبران و اولياي پاک خويش ارزاني کرده است تا مسير هدايت را به بشر بياموزند و چنين شد که تعليم و تعلم به صورت سنت حسنه آفرينش درآمد.

انسان نيز با پذيرش اين مسئوليت، نام خويش را در اين گروه و در قالب واژه مقدس «معلم» ثبت کرده است. معلم، ايمان را بر لوح جان و ضميرهاي پاک حک مي کند و نداي فطرت را به گوش همه مي رساند. همچنين سياهي جهل را از دل ها مي زدايد و زلال دانايي را در روان بشر جاري مي سازد. 

 

ـ امروزه در زبان پارسي و عربي كلمه «علم» به دو معناي متفاوت بكار برده مي شود.

 

 

1- معناي اصلي و نخستين علم، دانستن در برابر ندانستن است. قرآن كريم به اين معنا اشاره دارد كه  « هل يستوي الذين يعلمون و الذين لا يعلمون» «آيا يكسانند آنان كه مي دانند و آنان كه نمي دانند.» (زمر/ 9)از اين منظر به همه دانستنيها صرف نظر از نوع آنها علم گفته مي شود مطابق اين معنا، اخلاق، رياضیات، فقه، ‌دستور زبان، مذهب، زيست شناسي و نجوم همه علم اند... كلمه   Knowledge در انگليسي و Connaissance  در فرانسه معادل اين معنا علم اند.

 

 

 

2-كلمه علم در معناي دوم منحصراً به دانستني هايي اطلاق مي شود كه بر تجربه مستقيم حسي مبتني باشند... علم در اين جا در برابر همه دانستنيهايي قرار مي گيرد كه آزمون پذير نيستند. اخلاق (دانش خوبي ها و بديها) متافيزيك (دانش احكام و عوارض مطلق هستي) عرفان (تجارب دروني و شخصي) منطق (ابزار هدايت فكر) فقه، اصول، بلاغت، و ... همه بيرون از علم به معناي دوم آن قرار مي گيرند و همه به اين معنا غير علمي اند كلمه SCIENCE در انگليسي و فرانسه معادل اين معنا علم اند.



:: موضوعات مرتبط: مقاله , ,
:: بازدید از این مطلب : 291
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : دو شنبه 22 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : HOJJAT

 

مقدمه

 

فرهنگ عاشورا و انقلاب اسلامى

 

آصف حسين در كتاب ايران اسلامى: انقلاب و ضد آن بر اين نكته تأكيد دارد كه بايد مطالعة انقلاب با توجه به عنصر ايدئولوژى، نقش اپوزيسيون اسلامى، مشروعيت، آموزش‏ها و خصوصاً رهبرى صورت گيرد.(297) حامد الگار نيز در كتاب ريشه‏هاى انقلاب اسلامى سه عامل «تشيع، رهبرى امام خمينى (ره) و طرح اسلام به عنوان يك ايدئولوژى» را به عنوان ريشه‏هاى انقلاب مطرح مى‏كند.  

 

4. اصل پيروى از رضاى خدا و مصالح مسلمين،

5. فرهنگ پيشگيرى از جرم و فساد قبل از وقوع آن در فرهنگ نظارت عمومى و امر به معروف و نهى از منكر.

 

نقش مذهب در انقلاب اسلامي

از ديدگاه بسيارى از انديشمندان و متفكرانى كه در زمينه تبيين علل و عوامل پيروزى انقلاب اسلامى ايران، نظريه پردازى نموده اند، عامل مذهب از قوى ترين و اصلى ترين عواملى است كه در پيدايش و پيروزى انقلاب اسلامى نقش بسزايى ايفا نموده است.

ميشل فوكو فيلسوف مشهور فرانسوى و نظريه پرداز پست مدرنيسم، در تحليل و بررسى عوامل انقلاب اسلامى از «معنويت گرايى سياسى» نام مى برد. به نظر او، روح انقلاب اسلامى در اين حقيقت يافت مى شود كه ايرانيان از خلال انقلاب خود در جست و جوى ايجاد تحوّل و تغيير در خويش بودند. هدف اصلى آنان ايجاد يك تحول بنيادين در وجود فردى و اجتماعى، حيات اجتماعى و سياسى و در نحوه تفكر و شيوه نگرش بود... آنان راه اصلاح را در اسلام يافتند. اسلام براى آنان هم دواى درد فردى و هم درمان بيمارى ها و نواقص جمعى بود.

آصف حسين در كتاب «ايران اسلامى: انقلاب و ضد آن» بر اين نكته تأكيد دارد كه بايد مطالعه انقلاب با توجه به عنصر ايدئولوژى، نقش اپوزيسيون اسلامى، مشروعيت، آموزش ها و خصوصاً رهبرى صورت گيرد. حامد الگار نيز در كتاب «ريشه هاى انقلاب اسلامى»؛ سه عامل «تشيع، رهبرى امام خمينى(ره) و طرح اسلام به عنوان يك ايدئولوژى» را به عنوان ريشه هاى انقلاب مطرح مى كند.

2. فرهنگ مبارزه مستمر حق با باطل،

3. فرهنگ طاغوت ستيزى و طاغوت زدايى،



:: موضوعات مرتبط: مقاله , ,
:: بازدید از این مطلب : 333
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : دو شنبه 22 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : HOJJAT

 

مقدمه:

ویژگی های یاران امام زمان :

 

حضرت امام صادق (ع)  در روایتی ویژگی هاو برنامه های کسانی که می خواهند از یاران امام زمان(ع) باشند را بیان کرده اند .

می فرمایند :«هرکس خوشحال می شود و دوست دارد که در شمار یاران حضرت مهدی (ع) باشد سه ویژگی داشته باشد ؛

یکی منتظر بودن ، دومی باورع بودن و سومی اخلاق کریمانه و بزرگوارانه داشتن »

ویژگی نخست : منتظر بودن

انتظار کشیدن که از وظایف یاران امام مهدی (ع) است یک حالت و عمل قلبی و درونی ست که آثار و برکت های فروان بیرونی هم دارد . انسان منتظر ،دائماًبه در ، نگاه می کند پیوسته در درون و باطن به عالم بالا نگاه می کند که آقایش کی تشریف می آورد .

پس اولین اثر انتظار ،این است که انسان را دائماًبه یاد منتظر می اندازد یعنی در حقیقت انسان منتظر ، یک لحظه هم از یاد آن حضرت غافل نیست .

دومین اثر ،آماده شدن و مهیا شدن برای آمدن امام زمان (ع) است. فردی به خدمت رسول اکرم (ع) آمد و عرض کرد:« یا رسول الله !روز قیامت در چه زمانی واقع خواهد شد ؟»و چون هنگام نماز این را پرسید، رسول اکرم (ع) ابتدا تشریف بردند و نماز خواندند و سپس فرمودند : «شخصی که آن سوال را کرد ، کجاست ؟» سائل آمد ، امّا پیامبر اکرم این جواب ها را ندادند که عملش نزد خداست » یا «زمانی که چنین و چنان » بلکه فرمودند :«برای قیامت چه آماده کرده ای»؟

مشابه همین ، شخصی از امام صادق میپرسید : آقا جان !گشایش فرج شما اهل البیت چه زمانی است؟ امام (ع) فرمودند : تو را به فرج چه کار در حالی که از کسانی هستی که دنیا را می خواهند و دنیا طلبند ! کسی می پرسد فرج چه زمانی است ، که خود را برای آن ساخته و آماده کرده است تو فرج را برای آن می خواهی که دنیایت آباد شود ! مشکلات اقتصادی و سیاسی برود تو خود آقا را نمی خواهی می خواهی آقا بیاید تا دنیایت را آباد کند بنابراین پرسشت بی جاست

پس مهّم آماده بودن برای ظهور است .



:: موضوعات مرتبط: مقاله , ,
:: بازدید از این مطلب : 314
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : دو شنبه 22 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : HOJJAT

 

استان سیستان و بلوچستان
 
جغرافیای استان
 
استانسیستان و بلوچستان با وسعتی حدود ۱۸۱۷۸۵ کیلومتر مربع پهناورترین استان‌ کشور می‌باشد، که با قرار گرفتن در بین ۲۵ درجه و ۳ دقیقه تا ۳۱ درجه و ۲۷ دقیقه عرض شمالی از خط استوا و ۵۸ درجه و ۵۰ دقیقه تا ۶۳ درجه و ۲۱ دقیقه طول شرقی از نصف‌النهارگرینویچ، از نظر جمعیتی از کم تراکم‌ترین استان‌های کشور است. این استان از شمال به خراسان و کشور افغانستان، از شرق به کشورهای پاکستان و افغانستان، از جنوب به دریای عمان و از مغرب به استان‌های کرمان و هرمزگان محدود می‌شود.

شمال استان، برآمده از
آبرفت‌های رودخانه هیرمند، که بزرگ‌ترین دریاچه آب شیرین جهان را در خویش جای داده‌است. کوه خواجه تنها پشته بلندی می‌باشد که در منطقه مسطح سیستان خود نمایی نموده و نزد اهالی از قداستی خاص برخوردار است. دشت سیستان که در گروه اقلیم بیابانی میانه قرار دارد، بارشی کمتر از ۶۵ میلی متر را در سال دریافت می‌کند و میزان تبخیر در آن به بیش از ۵۰۰۰ میلی متر می‌رسد. این شرایط در مجموع باعث خشکی فیزیکی شدید محیط بوده و در سالهایی که میزان ورودی آب رودخانه هیرمند کاهش می‌یابد، خشکسالی‌های مخرب توسعه پیدا می‌کند. شریان حیاتی منطقه یعنی هیرمند نوسانات سالیانه قابل ملاحظه‌ای را نشان می‌دهد. وزش بادهای ۱۲۰ روزه که از اواخر بهار تا پایان تابستان می‌وزد در تشدید نیاز و خشکی محیط موثر است.

جنوب استان که وسعت متنوع اش را با دریای عمان گره زده‌است. این وادی دارای طبیعتی کوهستانی می‌باشد. مناطق جنوبی استان با توجه به مجاورت با دریای عمان و بهره گیری از بادهای موسمی اقلیم متفاوتی دارند. بالا بودن میانگین دما و پایین بودن نوسانات آن از مشخصه‌های اساسی اقلیم منطقه‌است. با توجه به پایین بودن بارش و عدم وجود منابع برفی کوهستانی اکثر جریانات رودخانه‌ای، موقتی و فصلی بوده و در بخش وسیعی از استان منابع محدود آب‌های زیر زمینی تنها امکانات تأمین آب بشمار می‌آیند. وجود مخروط آتشفشانی
تفتان با ۳۹۴۱ متر ارتفاع در شمال بلوچستان مرکزی، شرایط اقلیمی متنوع و جالبی را فراهم آورده‌است (۱). با توجه به دوره آماری ۱۳۷۵- ۱۳۵۹ میانگین بارش سالیانه استان ۸/۱۳۹ میلی متر و میانگین دمای سالیانه ۶/۲۲ درجه سانتی گراد، می‌باشد (۲). از لحاظ تقسیمات کشوری استان دارای ۸ شهرستان، ۳۲ بخش، ۳۰ شهر، ۹۴ دهستان و حدود ۶۳۰۰ آبادی می‌باشد.
 
منابع طبیعی
 
وسعت استان و تنوع آب و هوایی ،موجب بروز تنوع در پوشش گیاهی و غنای منابع طبیعی تجدید شونده گردیده‌است. حدود ۵۵ درصد از کل مساحت استان معادل ۰۰۰/۲۵۰/۱۰ هکتار را مراتع در برگرفته‌است که ۳۰۰ هزار هکتار مراتع خوب، ۷۵۰ هزار هکتار مراتع متوسط و ۲/۹ میلیون هکتار مراتع فقیر و خیلی فقیر می‌باشد. وجود تالاب هامون و امکان تولید علوفه نی و بونی در سطح ۰۰۰/۱۵۰ هکتار با تولید متوسط حداقل ۶ تن در هکتار علوفه خشک (در مواقع غیر خشکسالی) از سرمایه‌های مهم منطقه به شمار می‌رود. در استان بیش از ۱۲۰۰ گونه گیاهی که حدود ۷۰ گونه آن دارای ارزش دارویی و صنعتی می‌باشد شناخته شده‌است. از جمله می‌توان گونه‌های کهور، کنار، بنه، بادام، جش و گز روغن را نام برد. مساحت جنگل‌های استان که عمدتاً نیمه متراکم و کم تراکم هستند قریب به یک میلیون هکتار می‌باشد. همچنین حدود ۳/۶ میلیون هکتار را بیابان و شنزار در بر گرفته‌است.
تاریخچه استان
سرزمین اساطیری سیستان و بلوچستان از دو ناحیه شمال و جنوب تشکیل شده‌است. سیستان امروزی که قسمت شمالی استان را در برمی گیرد، در کتاب اوستا، یازدهمین سرزمینی است که «اهورامزدا» آفریده. همچنین زادگاه رستم دستان قهرمان حماسی شاهنامه فردوسی می‌باشد. تاریخ نگاران سیستان را به گرشاسب، یکی از نوادگان کیومرث نسبت داده‌اند. نام سیستان از نام اقوام آریایی « سکا» اخذ شده‌است. «سکاها» در حدود سال ۱۲۸ قبل از میلاد، سیستان را به تصرف خود در آورده و در پهنه آن استقرار یافته‌اند. «نیمروز» نام دیگر سیستان است. همچنین بنای بیشتر شهرهای سیستان را به پهلوانان اسطوره‌ای ایران چون زال، سام و رستم نسبت داده‌اند. زمانی سیستان جزو متعلقات دولت ساسانی به شمار می‌آمد که به دست اردشیر بابکان فتح شد و در سال ۲۳ هجری قمری، مسلمانان عرب این سرزمین را فتح کردند.اولین فرمانروای معروف ایرانی این سرزمین بعد از اسلام، «یعقوب لیث» صفاری بود. بعد از صفاریان، سامانیان، غزنویان و سلجوقیان نیز هریک، مدتی در این سرزمین فرمان رانده‌اند.سرزمین بلوچستان امروزی که ناحیه جنوبی استان را تشکیل می‌دهد، در قدیمی‌ترین اسناد تاریخی به اسم «مکا» مشهور بوده و در نوشته‌های هرودت تاریخ نگار یونانی از آن به عنوان «گدروزیا» یاد شده‌است.به دنبال سقوط هخامنشیان توسط اسکندر مقدونی (۲۳۰ پ- م) وی مسیر بازگشت خود از هند را «گدروزیا» انتخاب کرده‌است. پس از ساسانیان توسط اعراب مسلمان، در زمان خلیفه دوم، اکثر مردم این سرزمین بلافاصله به اسلام گرویدند.
از زمان ساسانیان به بعد این سرزمین همواره جزیی از ایران محسوب می‌شد تا اینکه با دخالت بریتانیا در قرن نوزدهم میلادی عملاً به دو بخش غربی و شرقی تقسیم شد. از این به بعد بلوچستان مانند سایر ایالت‌ها و ولایت‌های کشور حکومت خان خانی داشت تا در سال ۱۳۰۷ ه.ش پس از شکست دوست‌محمدخان بارکزائی قدرت حکومت مرکزی در این خطه تثبیت شد.
 
شهرها و شهرستان‌ها
این استان دارای ۸ شهرستان است:
 
 
 


:: موضوعات مرتبط: مقاله , ,
:: بازدید از این مطلب : 274
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 22 فروردين 1390 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد